سرویس اجتماعی:

فاجعه اعتیاد در ایران
یکی از عمیق ترین معضلاتی که جامعه ایرانی با آن مواجه است، فاجعه گسترش اعتیاد در میان قشرهای مختلف اجتماعی است. هم مرزی با کشور افغانستان که امروزه یکی از بزرگترین مراکز تولید مواد مخدر در جهان است از یکسو، و جوان بودن اکثریت جمعیت ایرانی از سویی دیگر سبب شده که اعتیاد به عنوان فاجعه ای فراگیر نگرانی عمیق مردم و دولتمردان را در ایران برانگیزد. تاکنون در ایران تلاشهای وسیعی برای رویارویی با این پدیده مخرب صورت گرفته است؛اما آمار و ارقام و شواهد موجود گویای آن است که در مقابل این تهاجم همه جانبه دستاوردها و موفقیت ها اندک بوده و نتوانسته است نتایج امید بخشی را به دنبال داشته باشد. لذا در وضعیت کنونی طیف وسیعی از جمعیت ایران که اغلب آن را جوانان کم سن و سال تشکیل می دهند در دام اعتیاد گرفتارند و بسیاری از آنها در مرحله نامشخصی از مرگ و زندگی دست وپا می زنند.

ریشه های اعتیاد
روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند که اعتیاد دارای ریشه های متعددی است. این ریشه ها را می توان در خانواده ها، برنامه های تربیتی، مدارس، دوستان و جامعه جستجو کرد. اما برای جامعه ایران، بیکاری قشر عظیمی از جوانان به عامل و انگیزه ای قوی برای روی آوری نسل جوان به اعتیاد تبدیل شده است تا آنجا که بیکاری آسیب پذیری نسل جوان ایران را در مقابل اعتیاد به شدت افزایش داده است.
ایران یکی از نفت خیز ترین مناطق جهان محسوب می شود و از ذخایر زیرزمینی قابل توجهی برخوردار است که نمونه آن تولیدات گاز این کشور است که در رتبه دوم جهان قرار دارد. با این حال مشکل بیکاری از دردسرهای دولتهای مختلف در ایران بوده است، بطوریکه هیچ دولتی در ایران نتوانسته است بطور محسوس و قابل قبولی این معضل را حل نماید. عدم توانایی دولت در ایجاد اشتغال مناسب و آبرومندانه برای نسل جوان به عاملی برای رواج انحراف اخلاقی و اجتماعی در میان آنها تبدیل شده است. هر ساله رشد بیکاری در ایران در حال افزایش است، ضمن اینکه بسیاری از مشاغل موجود در کشور جزو مشاغل کاذب محسوب می شوند که دائمی نبوده و با کرامت انسانی و بعضا سطح تحصیلات افراد همخوانی ندارد.

اهمیت اشتغال
در رویارویی با پدیده اعتیاد اشتغال فقط صرف وقت جوانان در جهت سازندگی برای ساعات محدود نیست و در واقع اشتغال یک نوع سرگرمی مفید برای جوانان محسوب نمی شود تا بواسطه آن وقت خود را از توجه به اعتیاد مصون دارند، بلکه اشتغال مساله زندگی و بودن و یا نبودن را پیش روی جوانان ایرانی قرار می دهد. اشتغال یعنی امید، امنیت، زندگی مشترک و در انتظار پیشرفت ماندن. اشتغال فرصت هویت یابی و سلامت را به جوانان ایرانی اعطاء می کند، لذا برای جوانان ایرانی مهم است که بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه یا پایان دوران تحصیلی دبیرستان، در جامعه چه جایگاهی دارد و چگونه می خواهد بطور مستقل و بسان یک انسان شرافتمند زندگی کند. هنگامیکه کار و اشتغال باشد، فرهنگ آن هم ایجاد خواهد شد بطوریکه افراد و جوانان با توجه به فراهم بودن زمینه کار در راه سازندگی جامعه و رشد شخصی خود به رقابت می پردازند و این رقابتی سالم در جهت ابادانی کشور و بهبود وضعیت فرد است. اشتغال فرصتی فراهم می کند تا انسانهایی که می خواهند سالم بمانند و زندگی آبرومندانه داشته باشند، راه نجاتی بیابند و در برابر موج انحرافات اجتماعی خود را مصون بدارند. ممکن است که اگر در جامعه مشکل اشتغال جوانان حل شود، باز هم بتوان آثار اعتیاد را یافت، ولی این امر فراگیر نخواهد بود و از طرفی مسیر آن از مسیر انسانهایی که می خواهند سالم بمانند جدا خواهد بود. اشتغال فرصت سالم ماندن و زندگی سالم را به انسانهایی که می خواهند سالم بمانند عطا می کند و از تعمیق معضلات اجتماعی می کاهد.

تبعات بیکاری
در مقابل اشتغال، بیکاری وجود دارد که پدیده ای ویرانگر است و تبعات سنگین و منفی اجتماعی به همراه دارد و یکی از این تبعات توسعه و ترویج اعتیاد در جامعه است. فرد بیکار احساس می کند، فردی زاید در جامعه است که به درد هیچ کار مفیدی نمی خورد و توانایی او برای هیچ کس قابل احترام نیست. ا.و احساس تنهایی می کند و از اینکه نمی تواند برای خانواده خود مفید باشد، احساس شرمساری می نماید. با گذشت زمان امید به زندگی در فرد بیکار کاهش می یابد. زیرا هر انسانی بطور فطری میل به تشکیل زندگی مستقل، پیشرفت و کسب افتخار دارد، اما فرد بیکار همه این انتظارات را بر باد رفته می بیند. هر چه روزهای بیشتری می گذرد خوشبختی ها و امیدها به بدبینی و یاس بیشتری تبدیل می شود و در نهایت، نقطه سقوط فرا می رسد. ممکن است فرد دچار سوء تفاهم های روانی شود، در مسیر عصبی بودن قرار گیرد و در نهایت برای نجات خود از وضع موجود و پایان بخشیدن به شرایط ذلت بار کنونی به اعتیاد روی آورد.فرد می داند که اعتیاد راه نجات او نیست، اما اعتیاد را پناهگاه و سنگری می یابد که می تواند عیبها و دردهای خود را پشت آن پنهان سازد. با شروع اعتیاد شرایط روزهای اول تشدید می شود و فرد احساس می کند با پیوند دائمی با اعتیاد می تواند از واقعیتهای زندگی فرار کرده و به دنیای مصنوعی نامعلوم اعتیاد پناه ببرد. روی آوردن به شادی های مصنوعی و اعتیاد در میان نسل جوان به دلیل روحیه ضعیف این افراد در خصوص شرایط موجود می باشد، که یکی از این شرایط معضل بیکاری است. بسیاری از جوانان دیر یا زود باید واقعیت تلخ آن را بپذیرند، اینکه فردی بیکار و سرگردان در جامعه هستند و همه امیدهای آنها در زندگی نقش بر آب شده است.


بیکاری و عصبی شدن
جوان بیکار خانه نشین است، هنگامیکه به میان جامعه می رود، دیدن فرصت کاری دیگران او را عذاب می دهد و این احساس در وی تقویت می شود که در این دنیا عضو مفیدی نیست. او برای فرار از جامعه به خانه پناه می برد و بیشتر زمان خود را با خیالات و توهمات سپری می کند. از دیدار اقوام و خویشان شرمسار است، زیرا بیکاری او یک ضعف عمده برای وی محسوب می شود. در اینصورت جوان بسیار سریع دچار اختلالات روانی شده و عصبی بودن اولین مشخصه محسوب می شود. نسبت به بسیاری از موارد خصوصا موفقیت دیگران و همسالان خود احساس خشم می کند، اما از طرفی می داند که در برابر این شرایط کاری از او ساخته نیست. معضل عصبی بودن بسیاری از جوانان ایرانی به بیکاری باز می گردد و همین اختلالات روانی مقدمه ای روشن برای ظهور اعتیاد است. زیرا فرد عصبی و دارای اختلالات روانی نگاهی احساسی و نه منطقی به امور دارد و همین مساله سبب می شود که در برابر پدیده های مخرب و ویرانگر آسیب پذیری نشان دهد.

اعتیاد ارزان است
در مناطقی که مساله بیکاری حاد است ( مثل حاشیه شهرهای بزرگ و مناطق مرزی کشور )، بیکاری زمینه ای قوی برای اختلالات روانی در میان نسل جوان، بزهکاری و اعتیاد آنها محسوب می شود. غالب جوانان بیکار از حالت عصبی برخوردارند، امید چندانی به زندگی ندارند و احساس مسئولیت اجتماعی آنها بسیار پایین است. آنها می بینند که در جامعه و حرکت روزمره زندگی هیچ جایگاهی ندارد، لذا دستیابی به شادیهای مصنوعی و زندگی خیالی و آرامش موقت به اولویت آنها تبدیل می شود، با توجه به اینکه ایران در مسیر ترانزیت مواد مخدر قرار دارد و در همسایگی آن تولید مواد مخدر به صورت انبوه صورت می گیرد، مواد مخدر در ایران از قیمت چندان بالایی برخوردار نیست و همین امر دامی برای جوانان بیکار ایرانی می باشد.
باید توجه داشت که اگر دولت نتواند با یک برنامه کوتاه مدت و ضربتی و برنامه بلند مدت به حل بیکاری بپردازد و امید به زندگی سالم را در جوانان تقویت کند، باید شاهد روی آوردن گسترده جوانان ایرانی به اعتیاد بود. شرایطی که اکنون در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاها مشهود و قابل لمس است.